کد مطلب:330962 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:340

بخش اول مصاحبه با استاد شهید
بسم الله الرحمن الرحیم



مصاحبه مطبوعاتی با استاد شهید دو هفته قبل از شهادت





سؤال : آینده انقلاب اسلامی را چگونه می بینید ؟

جواب : در مسائل اجتماعی برای آینده نمی توان به صورت قطعی پیش بینی

كرد یعنی مسائل اجتماعی پیچیده تر از آن است كه یك نفر آن طوری كه مثلا

یك منجم و متخصص ستاره شناسی خسوف و كسوف را پیش بینی می كند بتواند

وضع جامعه را پیش بینی كند البته یك مطلب دیگر هست كه درباره آن هم

بدون تكیه بر یك نوع دید الهی یعنی جهان بینی الهی نمی شود نظر داد و آن

اینست كه آینده جامعه بشریت چه آینده ای است ؟ ما معتقدیم كه حركت

جامعه ها و حركت انسانها به سوی استقلال هر چه بیشتر فكری و آزادی بیشتر

از جبر محیط طبیعی و محیط اجتماعی و وابستگی بیشتر به ایمان و ایدئولوژی

است و البته ما آینده را پیش بینی می كنیم كه آینده بشریت آینده جامعه

توحیدی است ، جامعه توحیدی ، هم به مفهوم فكری و اعتقادی و هم به مفهوم

اجتماعی .

و اما آینده بالخصوص انقلاب اسلامی ایران در این مورد نیز به اصطلاح

معروف تنبؤ یعنی پیامبر یگری نمی شود كرد كه به طور جزم آینده ای را

پیش بینی نمود ولی به صورت امیدواری ، برای ما وضع حاضر بسیار بسیار

امیدوار كننده است كه انقلاب اسلامی در آن جهت خودش به آن ثمر اسلامی ای

كه باید برسد ، در آینده انشاء الله خواهد رسید .

سؤال : یعنی منظورتان اینست كه انقلاب اسلامی ایران در آینده می تواند

الگویی برای كشورهای دیگر باشد ؟

جواب : اینچنین ما فكر می كنیم ، ما فكر می كنیم كه می تواند الگویی باشد

، البته بعد از آنكه وضع داخلی خودش را سامان بدهد و از یك نوع

نابسامانیها و یك رگه های بیگانه ای كه در آن وجود دارد خودش را خالص

بكند .

سؤال : استاد ! به نظر شما چه شرایطی برای تداوم انقلاب لازم است ؟ آیا

همانطور كه در یك سری از سخنرانیهایتان فرمودید ، عدالت و آزادی ،

معنویت و استقلال كافی به نظر می رسد ؟

جواب : نه ، همانطوری كه توجه كردید آنچه كه من در آن سخنرانیها گفته

ام ، به عنوان شرایط است شرایط یعنی چیزهایی كه بدون آنها مشروط امكان

پذیر نیست اما معنیش این نیست كه حتما وجود آنها كافی است و هیچ شرط

دیگری در كار نیست معمولا وقتی كه می گویند شرائط ، به اصطلاح شرط لازم را

بیان می كنند نه شرط كافی آنچه كه من در آنجا گفتم یك سلسله از شرائط لازم

بود مقصود من این بود كه این انقلاب اسلامی اگر بخواهد سلب كننده آزادیها

باشد ، این یك آفتی است در آن ، و اگر بخواهد نسبت به عدالت اجتماعی

به معنی دقیق كلمه حساسیت كافی نداشته باشد به

خطر خواهد افتاد اگر تحت تاثیر مكتبهای ماتریالیستی معنویت را كوچك و

ضعیف بشمارد و گرایش مادی زیاد پیدا بكند باز به خطر خواهد افتاد اگر

استقلال را چه استقلال سیاسی ، چه استقلال اقتصادی و چه استقلال مكتبی یعنی

اینكه اسلام را به عنوان یك مكتب مستقل بشناسد و معرفی بكند نه اینكه از

مكتبهای دیگر قسمتهایی را بگیرد و مخلوط بكند ، كوچك بشمارد باز در خطر

است .

من در آن جزوه ای كه به نام نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر منتشر شد ،

بحثی كرده ام تحت عنوان آفات نهضت در آنجا مسائلی را ذكر كرده ام غیر

از شرائط مذكور ، و هشدارهایی داده ام از آن جمله است مسئله رخنه فرصت

طلبان همیشه یك نهضت بعد از آنكه پیروز شد و یا قبل از آنكه پیرز بشود

در وقتی كه آثار و علائم پیروزی پیدا می شود و دوران سختیهای محض منقضی

می گردد ، فورا افراد فرصت طلب كه از هر فرصتی استفاده می كنند خودشان را

می اندازند توی نهضت و بعد هم آنچنان تندتر از دیگران شعار می دهند و داد

و فریاد می كنند كه صدای انقلابیون اول را تقریبا تحت الشعاع قرار می دهند

و اگر مراقبت نشود و جلوی این فرصت طلبها اعم از افراد فرصت طلب یا

گروههای فرصت طلب گرفته نشود قهرا نهضت به خطر خواهد افتاد همچنین در

آنجا گفته ام كه یك نهضت خدایی یعنی یك نهضت مذهبی ضرورتا باید در آن

خلوص حكمفرما باشد و اگر نوعی ناخالصی ، هوا ، هوس ، طمع ، بالخصوص در

رهبران نفوذ پیدا بكند ، نهضت مذهبی زود از بین خواهد رفت ، یعنی

نهضتهای مذهبی بالخصوص ( همه نهضتها اینچنین است ولی نهضتهای مذهبی

بالخصوص ) از نظر رخنه كردن

هوا و هوسها و مطامع ، عجیب آسیب پذیر است و در همان جزوه این آیه را

ذكر كرده ام كه قرآن می گوید : « الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا

تخشوهم و اخشون »قرآن به گونه ای تهدید می كند كه بعد از این از من

بترسید یعنی از اینكه كاری بكنید كه عقوبت الهی طبق سنت الهی شامل حال

شما بشود و شما دیگر این لیاقت و استحقاق را از دست بدهید بترسید كه

آنوقت طبق سنت الهی كه اگر مردمی از نظر اخلاق و روحیه فاسد شدند ، خدای

متعال هم وضع اجتماعی آنها را تغییر می دهد ، [ خداند وضع اجتماعی شما را

تغییر خواهد داد ] همچنین عوامل دیگری در آنجا ذكر كرده ام از قبیل

كوتاهی كردن در عرضه كردن ایدئولوژی اسلامی به طور كامل و جامع ، و كوتاهی

كردن در پاسخگویی به معترضها و در مقابله كردن با ایدئولوژیها كه زیاد

باید جنبید و زیاد در این زمینه كار كرد و الا اگر در این جهت كوتاهی

بشود باز نهضت رخنه پیدا می كند چیزهای دیگری هم گفته ام كه درآن كتاب

هست .

پس بنابراین آنچه كه من در آن سخنرانیها گفتم قسمتی از شرطهای لازم

بوده نه همه شرطها .

سؤال : استاد ! در حال حاضر به نظر می رسد كه نسل جوان نیاز مبرمی به

دانستن و فرا گرفتن اسلامی دارد و استقبال بی نظیری هم می كند آیا به نظر

شما برای اقناع این نسل از نظر فلسفه و احكام و دستورات اسلامی صرفا

مجالس سخنرانی در محافل و مساجد كافی است و یا بایستی برای این كار

مركزی به همین منظور تاسیس می شود ؟

جواب : ابدا سخنرانی و مقاله و امثال اینها كافی نیست بلكه همین طوری

كه توجه دارید مراكزی برای این منظور لازم است . دانشكده ها و احیانا

وجود یك دانشگاه كه در آن به سبك كلاسیك

تدریس بشود لازم است ، دانشگاهی كه در آن علوم و معارف اسلامی تدریس

بشود و علوم دیگر هم تا آنجا كه مربوط به علوم و معارف اسلامی می شود مثل

مسائل روانشناسی ، جامعه شناسی ، مكاتب فلسفی و بالخصوص فلسفه مادی در

آن آخرین حد و آخرین نظریه اش تدریس بشود و اسلام باید به صورت فنی و

علمی و كلاسیك رسما تدریس بشود والا سخنرانی كه یك كار آزاد و متفرقه

است هرگز كافی نخواهد بود .

سؤال : وزارت امر به معروف و نهی از منكر كه امام هم راجع به آن

اشاره ای فرمودند چه خواهد بود و یا چه باید باشد ، آیا با این

دانشگاههایی كه شما فرمودید ارتباطی می توند داشته باشد ؟

جواب : آنچه ایشان فرمودند وزارت امر به معروف نیست اگر وزارت

باشد یعنی اگر اسمش را وزارت بخواهیم بگذاریم معنایش اینست كه

دستگاهی وابسته به دولت باشد و از بودجه دولت هم استفاده بكند و قهرا

تحت مقررات و ضوابط دولتی باشد و زیر نظر نخست وزیر وقت و وزیری كه

از ناحیه نخست وزیر تعیین می شود باشد بلكه مقصودشان یك مؤسسه مستقل و

وابسته به روحانیت است و این نظریه بر اساس نظریه دیگری است كه ایشان

درباره روحانیت دارند كه روحانیت باید مستقل بماند همچنانكه در گذشته

مستقل بوده است ، و نهضتهایی كه روحانیت كرده به دلیل مسستقل بودنش

بوده اینكه روحانیت شیعه توفیق پیدا كرده كه چندین نهضت و انقلاب را در

صد ساله اخیر رهبری بكند به دلیل استقلالش از دستگاههای حاكمه وقت بوده

حالا هم كه باز حكومت ، حكومت اسلامی می شود ، با اینكه حكومت اسلامی است

، ایشان معتقدند كه روحانیت باید مستقل و به صورت مردمی مانند همیشه

باقی بماند و

روحانیت آمیخته با دولت نشود ایشان با اینكه روحانیت به طور كلی

وابسته به دولت شود آنچنانكه روحانیت اهل تسنن هست به شدت مخالفند

ولو در دوره حكومت اسلامی ، و نیز با اینكه روحانیین بیایند جزء دولت

بشوند و پستهای دولتی را رسما اشغال بكنند ، مخالفند این كارهایی كه

بالفعل كمیته ها دارند كه در راس كمیته ها غالبا روحانیین قرار گرفته

اند ، یك امر اضطراری و اجباری است یعنی در شرائطی كه قوای انتظامی از

هم پاشیده شد و تنها قوه و قدرتها در مساجد باقی ماند و افراد مسلمان

اسلحه ها را در دست گرفتند ، چون این افراد جز از روحانیین محل از كس

دیگر معمولا اطاعت نمی كردند ، خودبخود بدون اینكه طرحی برایش ریخته شده

باشد ، به جای این مراكز انتظامی و كلانتری . . . و كمیته ها به وجود آمد

و از اول هم این مطلب عنوان شد و همیشه گفته شده امروز هم گفته می شود كه

وجود كمیته ها موقت است و باید هر چه زودتر و هر چه بهتر باز دستگاههای

انتظامی دولتی بیایند مشغول كارشان بشوند و كمیته ها هم پستها را تحویل

آنها بدهند به هر حال روحانیت نه به طور مجموعه و دستگاه روحانیت باید

وابسته به دولت بشود و نه افرادی از روحانیین بیایند پستهای دولتی را به

جای دیگران اشغال كنند بلكه روحانیت باید همان پست خودش را كه ارشاد و

هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حكومتها و دولتهاست ، حفظ بكند

در آینده هم همین پست را باید حفظ بكند البته این به معنی تحریم نیست ،

به معنی پیشنهاد است ممكن است یك وقتی ضرورت ایجاب بكند كه یك فرد

[ روحانی ] معینی چون كس دیگری نیست ، [ یك پست دولتی را اشغال كند ]

دیگر نمی گوئیم چون بر روحانیین تحریم شده [ نباید چنین بشود ] مثلا پست

وزارت آموزش و پرورش را

در نظر می گیریم اگر در شرایطی قرار بگیریم كه اتفاقا یك فرد غیر روحانی

صالحی [ برای تصدی این پست ] نباشد ولی افراد صالح روحانی كه ضمنا تجربه

در كار آموزش و پرورش هم زیاد دارند و بهتر از دیگران می توانند انجام

دهند وجود داشته باشند دیگر نباید گفت كه اینها به دلیل اینكه روحانیند

نباید [ متصدی این پست شوند ] ، تحریم شده بر اینها نه ، معنای مطلب

اینست كه در شرائطی كه روحانی و غیر روحانی هر دو وجود دارند و غیر

روحانی لااقل در شرائطی مساوی با روحانی وجود دارد تا چه رسد كه در شرائط

بهتر وجود داشته باشد ، اولویت با غیر روحانی است این مؤسسه ، یعنی

همان كاری كه روحانیین باید انجام دهند ولی با تشكیلات تا حالا هم امر به

معروف و نهی از منكر می كردند ولی به وسیله منابر و سخنرانیها و مقاله ها

كه یك چیز ناقصی بود این كار می خواهد به صورت یك تشكیلات منظم در

بیاید كه تمام مملكت را بپوشد ، كلاس داشته باشد ، اصلا امر به معروف

كلاس داشته باشد ، آموزش ببینند هر كسی كه چهار تا منبر یاد گرفت به

خودش حق ندهد كه برود امر به معروف و نهی از منكر كند آن كسی كه

می خواهد امر به معروف و نهی از منكر بكند باید كلاس ببیند و یاد بگیرد و

مجاز باشد برای این كار و محدود باشد به طوری كه آن كسی كه در یك رشته

می تواند امر به معروف و نهی از منكر بكند و نه در رشته دیگری ، از حد

خودش تجاوز نكند به علاوه همه مراكز امر به معروف و نهی از منكر كه باید

تمام كشور را بپوشاند با یكدیگر در ارتباط باشند و از یك مركز دستور

بگیرند و یك نوع هماهنگی باشد و در حقیقت یك نوع پرورش دینی و مذهبی

هماهنگ وجود داشته باشد .

سؤال : آیا قدرت اجرائی هم می توانند داشته باشند ؟

جواب : البته خود امر به معروف و نهی از منكر به حسب اصل قانون

می تواند قدرت اجرائی هم داشته باشد ولی فعلا جزء این طرح نیست چون قرار

است یك طرح دیگری كه این را هم لابد شنیده اید اجرا شود و آن اینست كه

یك ارتش ملی اسلامی به وجود بیاید كه هسته اش هم ریخته شده به نام

پاسداران انقلاب كه آنها باید تربیت اسلامی و نظامی پیدا كنند و از نظر

ایدئولوژیكی تعلیمات ببینند این در كنار امر به معروف و نهی از منكر

خواهد بود احیانا یك رابطه ای هم میان اینها عنداللزوم برقرار شود مانعی

ندارد ولی فعلا جزء طرح نیست یعنی فعلا آنهایی كه قدرت اجرائی دارند به

صورت یك دستگاه مستقل كه الان شروع به كار هم كرده اند وجود دارند .